فرمانروایان مغرور زمینه ساز سقوط یک سلسله
فرمانروایان مغرور زمینه ساز سقوط یک سلسله
یکی از آخرین امیران بویهی که بر بغداد حکم راند جلال الدولة بود . آل بویه بر خلیفه عباسی در بغداد مسلط بودند و خواسته های خود را بر او تحمیل می کردند . او در سال 427 هجری از خلیفه خواست بر اساس تشریفات رسمی او را به عنوان « جلال الدولة شاهنشاه الاعظم ملک الملوک» ملقب سازد و او چنین کرد و برابر رسم آن دوران خطبا به نام جدید امیر , خطبه خواندند . این امر واکنش منفی عموم مردم را به صورت نفرت از این کار امیر و خلیفه در پی داشت به گونه ای که برخی به سوی خطبا آجر پرتاب کردند و بدین جهت فتنه شدیدی پدید آمد و مردم از قضات و فقها در این زمینه استفتا کردند . عنوان ملک الملوک در مورد خداوند کار برد داشت از این رو مردم از انتساب این عنوان به امیر برآشفته شدند (1) . سه سال بعد پسر او که آخرین امیر بویهی بغداد بود از سوی خلیفه به «الملک العزیز » ملقب گشت (2).
از این عناوین می توان بالا بودن میزان غرور و تکبر این امیران ِسلطان زاده را فهمید . این روحیه فرعونی سبب برچیده شدن بساط سلسله آنان شد . سلسله ای که با روی کار آمدن سه برادر کوشا , باگذشت و دور از تکبر فرعونی تاسیس شده بود . سال 447 سال سقوط آل بویه در آخرین سنگر یعنی بغداد بود.
متن خبر :
1. البدایة والنهایة : ثم دخلت سنة تسع وعشرین وأربعمائة فیها کان بدو ملک السلاجقة . وفی رمضان منها لقب جلال الدولة شاهنشاه الاعظم ملک الملوک ، بأمر الخلیفة ، وخطب له بذلک على المنابر ، فنفرت العامة من ذلک ورموا الخطباء بالآجر ، ووقعت فتنة شدیدة بسبب ذلک ، واستفتوا القضاة والفقهاء فی ذلک. (آدرس : البدایة والنهایة : ج 12 ص 54 .)
2 . البدایة والنهایة : وفیها(سنة 430 ) خوطب أبو منصور بن جلال الدولة بالملک العزیز ، وهو مقیم بواسط ، وهذا العزیز آخر من ملک بغداد من بنی بویه ، لما طغوا وتمردوا وبغوا وتسموا بملک الاملاک ، فسلبهم اللَّه ما کان أنعم به علیهم ، وجعل الملک فی غیرهم ، کما قال اللَّه تعالى ( إن اللَّه لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم ) الآیة ( الرعد : 11 ).
آدرس : البدایة والنهایة : ج 12 ص 56 .